چند تا نکته

ما هر دومون برای ابراز عشق تو این راه اومدیم من به نتیجه نرسیدم ، بریدم و در تو گم شدم ، شدم خود تو . تو هم دیگری رو یافتی ... آخه دلت می آد؟

کوچه عشق:

ای خدا می خوان کوچه عشق رو هم بن بست کنن ، آخه پس من چطور موقع فرار از ابراز عشق از انتهای این کوچه در برم ؟!!!؟ همه گفتن از این کوچه نرو حتی اونایی که منو نمیشناختن ، اما من از راهی که هیچ کس نفهمید وارد کوچه عشق خودم شدم

وقتی تو مدرسه بودیم خانم معلم گفت عشق رو بخش کن ، چند بخشه ؟ جواب دادم یک بخش ولی الان که با تو آشنا شدم دیدم که سه بخشه عطش تو رو دیدن ، شادی با تو بودن ، ترس از بی تو ماندن !

همیشه به تو حسودی کردم به خاطر چیزایی که داری و من ندارم تو منو داری ، به موهای نازت ، به چشای قشنگت ، به لبای سرخت و ... و میترسم از روزی که حسودی کنم به اون کسی که تو رو داره

خنده تو از گریه من بی ارزش تره برام حتما می دونی چرا

چون من عاشق خندیدنت بودم و هستم و لی تو فقط به گریه من خندیدی ....

من با قلمم می نویسم تا دلم آروم شه و تو اونا رو می خونی تا تو قلبت آتیش به پا شه بنازم قلمم رو که می تونه آتیش درست کنه تو قلب تو نازنینم

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد