با تشکر از مجله بسیار خوب اتفاق نو که چند تا ازش برداشت کردم :
مدتهاست از این زندانی که برام درست کردی خسته شدم حالا می خوام اعتراف کنم داد بزنم ( من پسر منتظر ، متولد بهار ، دو سال پیش به جرم عاشقی تو قلبت زندانی شدم و زندانبانی مثل تو هیچوقت اجازه نداد من حرف دلمو بزنم ) حالا فریاد می زنم با صدای بلند : «
عاشقتم ، دوست دارم » پس تو هم بیا و با این کلید مهر و محبتت این غل و زنجیر منو باز کن بابا به خداI LOVE YOU
..............